در اين مقاله به بررسي جايگاه شركتهاي زايشي دانشگاهي در توسعه كارآفريني در دانشگاهها خواهيم پرداخت. روند رو به افزايش توجه به كارآفريني در ايران و نقش پررنگ شركتهاي زايشي در انتقال دانش و فنآوري، اهميت روز افزون شركتهاي زايشي را نمودار ميكند. توجه به تشكيل و رشد ش چکیده کامل
در اين مقاله به بررسي جايگاه شركتهاي زايشي دانشگاهي در توسعه كارآفريني در دانشگاهها خواهيم پرداخت. روند رو به افزايش توجه به كارآفريني در ايران و نقش پررنگ شركتهاي زايشي در انتقال دانش و فنآوري، اهميت روز افزون شركتهاي زايشي را نمودار ميكند. توجه به تشكيل و رشد شركتهاي زايشي در آينده توسعه صنعتي و افزايش درآمدزايي دانشگاهها در ايران موضوع مهمي است. اين مقاله يك مطالعه كيفي است كه با مطالعه اسناد، بانكهاي اطلاعاتي و مقالات كارآفريني و انتقال تكنولوژي و مقالات شركتهاي زايشي شكل گرفته است و بر اساس يافتههاي حاصل از مصاحبه عميق با خبرگان دانشگاهي و مؤسسان شركتهاي زايشي داخلي انسجام يافتهاست. بر اساس اطلاعات جمعآوري شده شكلگيري مناسب هستههاي كارآفريني در دانشگاهها و موسسات تحقيقاتي پايههاي موفقيت شركتهاي زايشي را تحكيم خواهد كرد. كارآفرينان مؤسس اين شركتها با تشكيل شرايط سازماني مناسب در شركت باعث رشد مناسب و افزايش ميزان درآمد و استخدام در شركتهاي زايشي خواهندبود كه اين خود باعث افزايش توجه به كارآفريني در دانشگاهها خواهد شد. اين مقاله به بررسي تحولات عظيمي كه در نظامهاي دانشگاهي براي توسعه فرهنگ و آموزش كارآفريني در دانشگاهها وفعاليتهاي آموزشي و پژوهش انجام شدهاست خواهدپرداخت و تبيين ميكند كه توجه به تعامل با صنعت از راه شركتهاي زايشي بسيار حياتي است. در نهايت اين تعامل و كنش متقابل محيطهاي دانشگاهي و پژوهشي كشور با بنگاههاي اقتصادي و سازمانهاي صنعتي، چنانچه سازمانيافته و با مكانيزمهاي اثربخش همچون ايجاد شركتهاي زايشي همراه باشد، حاصلي جز اشتغالزايي و بهرهوري بيشتر از منابع بهدنبال نخواهدداشت.
پرونده مقاله
شکلگیری دانشگاه کارآفرین از دل دانشگاه سنتی، محصول تأثیر متقابل نیروهای مختلفی است که خلاقیت و کنش جمعی، از ویژگیهای بارز آن است. پس از آن که دانشگاه به سطح بالاتری از تراز انرژی یعنی از سطح دانشگاه سنتی به سطح دانشگاه کارآفرین منتقل میگردد، تعادل نیروها برای حفظ شرا چکیده کامل
شکلگیری دانشگاه کارآفرین از دل دانشگاه سنتی، محصول تأثیر متقابل نیروهای مختلفی است که خلاقیت و کنش جمعی، از ویژگیهای بارز آن است. پس از آن که دانشگاه به سطح بالاتری از تراز انرژی یعنی از سطح دانشگاه سنتی به سطح دانشگاه کارآفرین منتقل میگردد، تعادل نیروها برای حفظ شرایط به گونهای الزامی است که دانشگاه به وضعیت سابق باز نگردد. پس از شکلگیری دانشگاه کارآفرین، همینگونه نیروها بر فرایند انتقال فناوری و تجاریسازی دستاوردهای تحقیقاتی دانشگاه نیز به عنوان یکی از مهمترین سرفصلهای مهم مأموریت سوم دانشگاهی تأثیرگذارند. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کتابخانهای و با بهرهگیری از نگاه فرارشتهای، به تحلیل نیروهای مؤثر بر شکلگیری دانشگاه کارآفرین و انتقال فناوری از منظر دینامیک (نیروهای جانب و گریز از مرکز)، تغییر اجتماعی (کرت لوین)، زبانشناسی، فیزیک الکتریسیته و روانشناسی میپردازد. یافتهها نشان میدهد نیروهای پیشبرنده مانند "تأمین مالی و تجهیزات تحقیق، شناخت بازار، یادگیری و ..." و بازدارنده مانند "به شدت کاربردی شدن تحقیقات و بازاری شدن کارکرد دانشگاه" میتواند با توجه به شرایط در خروج از ثبات، تغییر و ثبات مجدد مؤثر باشد.
پرونده مقاله
امروزه، کارآفرینی و مباحث مرتبط با آن از اهمیت خاصی در آموزش عالی برخوردار شده است و انتظار می رود که بعد از گذشت چند سال آموزش دانشگاهی، دانش آموختگان دارای تفاوت معنی داری با افرادی باشند که امکان بهره مندی از تجارب یادگیری دانشگاهی را نداشته اند. از آنجا که برای سوق چکیده کامل
امروزه، کارآفرینی و مباحث مرتبط با آن از اهمیت خاصی در آموزش عالی برخوردار شده است و انتظار می رود که بعد از گذشت چند سال آموزش دانشگاهی، دانش آموختگان دارای تفاوت معنی داری با افرادی باشند که امکان بهره مندی از تجارب یادگیری دانشگاهی را نداشته اند. از آنجا که برای سوق دادن افراد به سوی کارآفرینی، ایجاد و توسعه صلاحیت های کارآفرینی ضروری است؛ به منظور موفقیت دانشگاه ها در پرورش دانش آموختگانی شایسته، لازم است تا صلاحیت های دانش آموختگان دانشگاه های کارآفرین مورد شناسایی و ارزیابی قرار گیرد. با توجه به آنچه ذکر شد، هدف مقاله حاضر که به صورت مروری و اسنادی نگاشته شده، طراحی مدل مفهومی صلاحیت های کارآفرینی دانش آموختگان دانشگاه کارآفرین می باشد. صلاحیت های کارآفرینی را می توان براساس موارد زیر مورد مطالعه قرار داد: مولفه های تشکیل دهنده صلاحیت کارآفرینی، پیش بین های صلاحیت کارآفرینی، و برآمدهای صلاحیت کارآفرینی. براساس نتایج حاصله، صلاحیت های کارآفرینی دانش آموختگان در شش گروه شامل صلاحیت فردی و شناختی، صلاحیت ارتباطی، صلاحیت رهبری و کار تیمی، صلاحیت ایجاد و مدیریت کسب و کار، صلاحیت اقتصادی و بازاریابی، و صلاحیت پژوهشی دسته بندی می شود. ماموریت دانشگاه به عنوان پیش بین صلاحیت کارآفرینی در سه دسته: آموزشی، پژوهشی، و خدمات حمایتی در نظر گرفته شد و نیت کارآفرینی به عنوان برآمد صلاحیت های کارآفرینی مطرح شد. در نهایت و بر اساس مولفه های بیان شده، مدل مفهومی سنجش صلاحیت های دانش آموختگان دانشگاه کارآفرین، به همراه پیش بین ها و برآمد ارایه گردید.
پرونده مقاله
هدف: با عبور از نسل اول و دوم دانشگاهها که به ترتیب دانشگاههای آموزش محور و پژوهش محور نامیده میشوند، نسل سوم تحت عنوان دانشگاه کارآفرینی معرفی گردیده است. دانشگاهها هدف این نوشتار، شناسایی و اولویتبندی مؤلفههای ساختاری دانشگاه کارآفرین در جمهوری اسلامی ایران است. چکیده کامل
هدف: با عبور از نسل اول و دوم دانشگاهها که به ترتیب دانشگاههای آموزش محور و پژوهش محور نامیده میشوند، نسل سوم تحت عنوان دانشگاه کارآفرینی معرفی گردیده است. دانشگاهها هدف این نوشتار، شناسایی و اولویتبندی مؤلفههای ساختاری دانشگاه کارآفرین در جمهوری اسلامی ایران است. دانشگاه کارآفرین در این پژوهش، دانشگاهی دانست که سه وظیفه مهم حفاظت از دانش بشری و انتشار آن، پژوهش، و بسترسازی برای نقشآفرینی دانشگاه در توسعه اقتصادی و اجتماعی را در محیط متلاطم خود بر عهده دارد؛ لذا حرکت دانشگاههای جمهوری اسلامی ایران به سوی چنین تحولی، امری بسیار مهم و حیاتی است. روش: این پژوهش به روش کیفی انجام گرفته است، پژوهشگران پس از انجام مطالعات کتابخانهای، با استفاده از روششناسی دلفی در سه دور به شناسایی ابعاد ساختاری مؤثر بر ساختار دانشگاه کارآفرین پرداختند، سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) که یکی از مهمترین روشهای اولویتبندی است، مؤلفهها رتبهبندی گردید. ابعاد ساختاری شناسایی شده پس از اجرای دلفی و رتبهبندی تحلیل سلسله مراتبی، به ترتیب عبارتند از: ترکیب، استقلال، حرفهایگرایی، پیچیدگی، تمرکز و رسمیت. نتیجهگیری: نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که به منظور تحقق دانشگاه کارآفرین، میبایست تغییرات ساختاری گسترده در نظام آموزش عالی به ویژه در ابعاد استقلال، ترکیب و حرفهایگرایی صورت گیرد، زیرا محیط ساختاری دانشگاه کارآفرین باید مشوق فضای خلاقیت و همافزایی باشد. همچنین نقش ترکیبی رهبر که از مؤلفه های ترکیب و استقلال محسوب می شوند، از جمله تأثیرگذارترین مؤلفه های مؤثر در ساختار مذکور هستند.
پرونده مقاله
امروزه، تجربه موفقيتآميز بيشتر كشورهاي پيشرفته و نيز برخي از كشورهاي در حال توسعه در عبور از بحرانهاي اقتصادي بهواسطه توسعه كارآفريني در آن كشورها، موجبشده تا ساير كشورها نيز براي كارآفريني، كارآفرينان و شكلگيري کسبوکارهای نوآورانه اهميت خاصي قائل شوند. اين امر ب چکیده کامل
امروزه، تجربه موفقيتآميز بيشتر كشورهاي پيشرفته و نيز برخي از كشورهاي در حال توسعه در عبور از بحرانهاي اقتصادي بهواسطه توسعه كارآفريني در آن كشورها، موجبشده تا ساير كشورها نيز براي كارآفريني، كارآفرينان و شكلگيري کسبوکارهای نوآورانه اهميت خاصي قائل شوند. اين امر بيش از هر چيز، حيطه آموزش را تحت تأثير قرار داده و منجر به این شده است که بهتدریج، دانشگاهها تغيير نقش داده و بهسوی كارآفريني روي آورند. از اینرو تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل تأثیرگذار بر آمادگی دانشگاهها برای تبدیلشدن به دانشگاهی با ویژگیهای کارآفرینانه انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق، مدیران دانشگاه فردوسی مشهد به تعداد 151 نفر میباشد. طبق جدول مورگان تعداد 114 نفر بهطور تصادفی انتخاب شدند. پس از اطمینان از روایی و پایایی، این پرسشنامه بهصورت حضوری بین اعضای جامعه توزیع گردید و در نهایت 120 پرسشنامه قابل استفاده برگشت داده شد. تجزیهوتحلیل اطلاعات نیز به کمک روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزار لیزرل صورت پذیرفت. نتایج نشان داد تمام عوامل مورد بررسی در این تحقیق یعنی ساختار کارآفرینانه، فرهنگ کارآفرینانه، راهبرد کارآفرینانه، مدیریت کارآفرینانه و ارتباط دانشگاه با صنعت، از عوامل تأثیرگذار بر آمادگی دانشگاهها برای تبدیلشدن به دانشگاهی با ویژگیهای کارآفرینانه هستند. علاوه بر این نشان داده شد که از بین عوامل مورد بررسی، عامل ساختار کارآفرینانه بالاترین میزان تأثیر را بر آمادگی دانشگاه فردوسی مشهد برای تبدیلشدن به دانشگاهی با ویژگیهای کارآفرینانه دارد.
پرونده مقاله
يكي از مسائلی كه مجموعه علومانسانی و اجتماعي ايران با آن روبروست، نحوه بهکارگیری و تجاریسازی دانش در این حوزه و ایجاد کسب و کار است. ماحصل این موضوع، تهيشدن حوزههاي كسب و كار از مزايا و ظرفيتهاي رشتههای علوم انسانی و اجتماعی، اتلاف سرمايههای كشور، بيكاري تعداد ز چکیده کامل
يكي از مسائلی كه مجموعه علومانسانی و اجتماعي ايران با آن روبروست، نحوه بهکارگیری و تجاریسازی دانش در این حوزه و ایجاد کسب و کار است. ماحصل این موضوع، تهيشدن حوزههاي كسب و كار از مزايا و ظرفيتهاي رشتههای علوم انسانی و اجتماعی، اتلاف سرمايههای كشور، بيكاري تعداد زيادي از دانشآموختگان و عوارض ناشی از آن (نظیر مهاجرت و اشتغال در کسب و کارهاي غيرمرتبط) است. از اینرو در اين مقاله تلاش شده با بررسي ادبيات موجود در زمینه کارآفرینی دانشگاهی، زیستبوم حامی کارآفرینی و مطالعه دو دانشگاه داخلی و خارجی، راهکارهایی در جهت توسعه کارآفرینی دانشگاهی در حوزه علوم انسانی و اجتماعي ارایه گردد. نتایج نشان میدهد که در دانشگاههای جامع، ابتدا دانشکدههای فنی و مهندسی و سپس دانشکدههای علوم اجتماعی، اقتصاد و مدیریت اقدام به کارآفرینی میکنند اما سایر دانشکدهها در قبال کارآفرینی مقاومت میکنند. بنابراین در یک دانشگاه علوم انسانی، تحریک تمام دانشکدهها به شیوههای نوآورانه برای کارآفرینی در کنار انجام وظایف علمی و پژوهشی باید به دقت صورت گیرد و ابتدا دانشکدههایی که محصولات و خدمات آنها به بازار نزدیکتر است وارد گود کارآفرینی شوند. در ضمن یک ساختار جهان شمول برای ایجاد زیستبوم کارآفرینی دانشگاهی وجود ندارد. بنابراین مسئولان دانشگاههای فعال در حوزه علوم انسانی باید فضایی را ایجاد کنند که در آن ضمن حفظ ارزشهای سنتی آموزش و پژوهش، ظرفیت تجاریسازی ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در دانشگاه در مرکز توجه دانشجویان و کارکنان قرار گیرد.
پرونده مقاله
امروزه توسعهپايدار برای جوامع به آرمان و چالشی بزرگ بدل شده است، تحقق این آرمان در بخش آموزش عالی به عهده دانشگاهها میباشد، و بدون شک نقش دانشگاه در توسعهپایدار انکارناپذیر است. دراینبین، ظهور دانشگاه كارآفرين پاسخي به اهميت روزافزون دانش در نظام ملي و منطقهايِ ن چکیده کامل
امروزه توسعهپايدار برای جوامع به آرمان و چالشی بزرگ بدل شده است، تحقق این آرمان در بخش آموزش عالی به عهده دانشگاهها میباشد، و بدون شک نقش دانشگاه در توسعهپایدار انکارناپذیر است. دراینبین، ظهور دانشگاه كارآفرين پاسخي به اهميت روزافزون دانش در نظام ملي و منطقهايِ نوآوري و ادراك جديد از دانشگاه است؛ يعني نهادي كه عامل توسعه، انتقال دانش و فناوري، و منبع اختراعات خلاقانه بهشمار ميرود، و از لحاظ اقتصادي باصرفه است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تبیین و بررسی مدل دانشگاه کارآفرین در جهت دستیابی به توسعهپایدار، در دانشگاههای استان مازندران به اجرا درآمده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و از نظر ابزار گردآوری اطلاعات، توصیفی بهشمار میرود. ابتدا پس از بررسی ادبیات نظری و انجام مصاحبه با خبرگان، پرسشنامه اولیهای طراحی و شاخصهای اساسی مدل دانشگاه کارآفرین استخراج شد. سپس به کمک تکنیک دیمتل فازی، روابط علّی میان متغیرها بررسی و در نهایت جهت طراحی الگو ساختاری تحقیق از رهیافت مدلسازی ـ ساختاری تفسیری مبتنی بر دیمتلفازی (FDISM) استفاده شد. نتایج نشان داد که از میان شاخصهای مورد بررسی پنج متغیر نقش علّی و پنج متغیر نیز نقش معلولی دارند، یافتههای تکنیک وزندهی فازی نشان داد، از میان شاخصهای مورد بررسی، شاخص چشمانداز، مأموریت و راهبرد در دانشگاه دارای بیشترین وزن و اهمیت است. همچنین رهیافت FDISM نشان داد که متغیرها در هفت سطح طبقهبندی شدند، که در این بین متغیر چشمانداز، مأموریت و راهبرد در دانشگاه، رهبری در دانشگاه و ساختار و طرح سازمانی در دانشگاه بهعنوان عوامل زیربنایی و داراي قدرت نفوذ بیشتری هستند. دانشگاه کارآفرین بهعنوان نسل سوم دانشگاهها، مأموریت توسعة اقتصادی و اجتماعی جوامع را بر عهده دارد. توسعه و تمرکز بر شاخصها و ویژگیهای دانشگاه جهت کارآفرینی، میتواند دانشگاههای سنتی را به دانشگاههای کارآفرین و در مسیر توسعهپایدار تبدیل کند.
پرونده مقاله